1۱) لئوناردوداوینچی قیچی را اختراع کرد.
12) درآمد مایکل جوردن از کمپانی نایک، بیش از درآمد تمام کارکنان این کمپانی در کشور مالزی است.
13) هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی با کلمه month هم قافیه نمیشود.
14) مورچه ها بعد از مرگ در اثر سم پاشی به پهلوی راست میافتند.
15) هر انسانی در طول زندگیاش به طور میانگین 8 عنکبوت را در حال خواب میخورد.
16) گربه ماهی بیش از 27000 عضو چشایی دارد.
17) کشتی ملکه الیزابت دوم بابت هر گالون سوختی که میسوزاند فقط 1.5 متر حرکت میکند.
18) صندلی الکتریکی را یک دندانپزشک اختراع کرد.
19) هر آمریکایی به طور میانگین 2 کارت اعتباری دارد.
سحرم کشیده خنجر که:چرا شبت نکشتهست
تو بکش که تا نیفتد دگرم به شب گذاری
به سرشک همچو باران ز برت چه برخورم من؟
که چو سنگ تیره ماندی همه عمر بر مزاری
چو به زندگان نبخشی تو گناه زندگانی
بگذار تا بمیرد به بر تو زنده واری
نه چنان شکست پشتم که دوباره سر برآرم
منم آن درخت پیری که نداشت برگ و باری
سر بى پناه پیری به کنار گیر و بگذر
که به غیر مرگ دیگر نگشایدت کناری
به غروب این بیابان بنشین غریب و تنها
بنگر وفای یاران که رها کنند یاری
|
آموخته ام که نگویم ای کاش آن کار را طور دیگری انجام داده بودم بلکه بگویم بار دیگر آن کار را طور دیگری انجام خواهم داد. آموخته ام که باید بر زمان مسلط باشم نه به زیر فرمان آن . آموخته ام هر سفر دور و درازی با بر داشتن تنها یک گام آغاز می شود. آموخته ام خطاهای دیگران را مانند خطاهای خیش تحمل کنم. آموخته ام که مرد بزرگ به خود سخت میگیرد و مرد کوچک به دیگران. آموخته ام که دانش خود را به دیگران آموزش دهم و دانش دیگران را بیا موزم بنابراین علم خود را انفاق کرده ام و آنچه را نمی دانم آموخته ام. آموخته ام بیش از آنکه مرا بفهمند دیگران را درک کنم. آموخته ام بیش از آنکه دوستم بدارند دوست بدارم. آموخته ام که همیشه فردی خوشبین باقی بمانم چراکه زندگی و موهبتهای آن را دوست دارم. آموخته ام اگر از هر چیزی بهترینش را ندارم ولی از هر چیز که دارم بهترین استفاده را کنم. آموخته ام لبخند ارزان ترین راهی است که می توان با آن نگاه را وسعت بخشید. آموخته ام آن چرا امروز در دست دارم ممکن است آرزوی فرداهایم باشد. آموخته ام که زندگی مثل یک نقاشی است با این تفاوت که در آن از پاک کن خبری نیست. آموخته ام که هیچ روزی از امروز با ارزش تر نیست. آموخته ام زیاده گویی شاید مقدمه ناشنوائی باشد |
“به آنکه اعتراض میکند که چرا دانشجویان دست میزنند و صلوات نمیفرستند میگویم: صلوات نفرستادن جوانان گناه توست. چرا که خود میدانی صلوات را به چه صورتی درآوردهای و برایش چه مصرفهایی درست کردی.
یکی اینکه تا شخصیت گندهای وارد مجلس شده صلوات فرستادی. مصرف دیگرش حرکت تابوت و جنازه است در میان زندگان، مصارف دیگرش هو کردن یک سخنران، پایین کشیدن یک منبری و مسخره کردن کسی. اینهاست مصارفی که تو برای صلوات ساختهای.
تو هرگز به دست بوسیدن اعتراض نکردی حالا به دست زدن اعتراض میکنی!؟”
با نظراتتون ما رو در ارائه مطالب کمک کنید.