|
|
|
در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو می کنم .پرسیدم چه چیز بشر شما را سخت متعجب می سازد؟ خداوند پاسخ داد:کودکی شان اینکه آنها از کودکی شان زود خسته می شوند و عجله دارند زود بزرگ شوند و بعد خیلی زود آرزو می کنند که دوباره به کودکی شان برگردند. اینکه سلامتی خود را از دست می دهند تا پولدار شوند و بعد پولشان را از دست می دهند تا سلامتی خود را بدست آورند. حال را فراموش می کنند بنا براین نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده اینها به گونه ای زندگی می کنند که گویی هر گز نمی میرند و به گونه ای می میرند که گویا انگار هرگز زندگی نکرده اند. پرسیدم کدام درسهای زندگی ات را می خواهی فرزندانت بیاموزند؟ بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را مجبور کنند که عاشقشان باشد همه کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند که خودشان دوست داشته باشند. بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند .بیاموزند که فقط چند ثانیه بیشتر طول نمی کشد که تا زخم های عمیق که در قلب آنان که دوستشان داریم ایجاد کنیم اما سال ها طول می کشد تا آن زخم ها را التیام بخشیم. بیاموزند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی هست که کمترین ها را نیاز دارد. بیاموزند که کسانی که آنها را دوست دارند اما نمی دانند که چگونه احساساتشان را نشان دهند . بیا موزند که دو نفر می توانند به یک نقطه نگاه کنند و آنها را متفاوت ببیند. بیاموزند که فقط آنها نیستند که باید ببخشند بلکه آنها نیز خود باید بخشیده شوند. |
مطلبت خیلی باحاله...